07138421750-51
در سال 1856 در دهکدهای دورافتاده در کرواسی کنونی (امپراتوری اتریش - مجارستان) کودکی بهعنوان پنجمین فرزند یک کشیش ارتدکس به نام «میلوتین تسلا» به دنیا آمد و مادر او زنی بود به نام «دوک تسلا»؛ درست همان وقتیکه ادیسون دهساله در زیرزمین خانه پدری خود در ایالاتمتحده مشغول آزمایش و ترکیب انواع مواد شیمایی بود و فارغ از تولد این کودک که قرار بود روزی بهعنوان بزرگترین رقیب ادیسون با او وارد نزاعی بر سر جریان برق شود و همچنین دانشمند و مخترعی که بعدها همگی به هوش فرا بشری او اذعان داشته باشند.
تسلا در یکشب تابستانی در سال ۱۸۵۶ در کرواسی کنونی به دنیا آمد؛ دورهای که او از آن با عنوان «طوفان آذرخش» یادکرد. پرستار او همچنین نقل کرد: «او بچه ی طوفان خواهد بود»، اما مادرش اینطور پیشبینی کرد که پسرش از جنس نور خواهد بود و تسلا همواره هوش ذاتی خود را به مادرش نسبت میداد؛ تسلا در زمان دانشآموزی، آنقدر تواناییهای قابلتوجهی در محاسبه مسائل ریاضی داشت که معلمانش او را متهم به تقلب کردند. او در طول سالهای نوجوانیاش بهشدت مریض شد؛ پس از بهبودی، پدرش درخواستش را مبنی بر انتخاب شغل کشیشی رد کرد و توافقش را برای اینکه پسرش در دانشکده مهندسی ثبتنام کند، اعلام نمود. رفتن به دانشگاه و ترک آن تسلا در سال 1875 وارد دانشگاه پلی فن شهر «گراتس» در اتریش شد. او با اشتیاق و تلاش بی وقفه در سال اول در تمام دروس نمره عالی گرفت. در سال بعد با یکی از استادان خود در مورد موتورهای جریان مستقیم وارد اختلاف نظر و مشاجره شد. تسلا معتقد بود که می توان موتورهای بهتری تولید کرد که ولتاژهای بالاتری تولید کند و بتوان آنها را تا فواصل بیشتری فرستاد. اعتیاد به قمار باعث شد که او در سال سوم به دلیل بی پولی دانشگاه را ترک کند.
در سال 1881 در یک شرکت تلگراف در «بوداپست» پایتخت مجارستان شروع به کارکرد؛ او توانست سیستم برق و تلفن ایستگاه مرکزی آن شرکت را تا حدود زیادی بهبود دهد. در جستجوی کار بهتر، در سال 1882 توسط کارفرمای خود برای کار در شعبه پاریس شرکت بینالمللی ادیسون معرفی شد. مدیران شرکت در مدت کوتاهی متوجه استعداد بالای او در امور فنی شدند. به همین دلیل طراحی دینام و موتورهای پیشرفته و تعمیر تجهیزات شعبههای دیگر را نیز به او واگذار کردند. مدیر شعبه پاریس شرکت ادیسون در سال 1884 برای اداره کارخانه ادیسون او را به نیویورک فراخواند و به گفته شخص تسلا دیدار با ادیسون همواره رویای او بوده است. او به تسلا نیز پیشنهاد مهاجرت به آمریکا داد، تسلا پذیرفت و در کارخانه بزرگ ادیسون (که درزمینهٔ ساخت تجهیزات بزرگ الکتریکی در مقیاس شهری فعالیت میکرد) مشغول شد.
تسلا در همان زمانی که در شرکت تلگراف در بوداپست کار میکرد دچار بحران عصبی شد که خود وی، آن را ناشی از حسهای بهشدت قوی خود میدانست. او ادعا میکرد که میتواند صدای تیکتیک ساعت را از سه اتاق آن طرف تر بشنود یا لرزش قطاری که از فاصله 30 کیلومتری میگذرد، باعث دردی غیرقابلتحمل در او میشود. در دوران نقاهت این بیماری بود که ایدهای سرنوشتساز را کشف کرد. همچنان که در پارک قدم میزد، ایده یک موتور بهبودیافته به ذهنش رسید. موتور القایی! موتوری که برخلاف موتور جریان مستقیم تک مداره، از دو یا چند جریان متناوب برای ایجاد یک میدان مغناطیسی چرخان و تولید برق استفاده میکرد. او بیدرنگ دریافت که این موتور میتواند انقلابی در جهان صنعت ایجاد کند. سیستمی چند فازه که توانایی تولید و توزیع نیروی بسیار بیشتری را داشت. حال فقط باید روش عملی کردن آن را پیدا میکرد.
از ملاقات دو مخترع نامدار و آنچه میان آنها پیشآمده روایتهای متفاوتی نقلشده که در جزئیات اندکی باهم متفاوتاند اما اصل ماجرا این است که تسلا در اولین برخورد با ادیسون ایده خود را با او در میان گذاشت و به او پیشنهاد کرد که بهجای موتورهای موجود جریان مستقیم (DC) از موتورهای جریان متناوب (AC) استفاده کند. ادیسون ایدههای او را مزخرفات خواند و یادآوری کرد که مدتها از سیستم جریان مستقیم استفاده کرده و آن را ادامه خواهد داد.
ادیسون همان روز تعمیر روشنایی یک کشتی بخار را به تسلا سپرد و او قبل از طلوع آفتاب کار را به اتمام رساند. ادیسون تحت تأثیر نبوغ فنی و پشتکار او قرار گرفت و پیشنهاد کرد که اگر بتواند طراحی ژنراتورها را بهبود دهد، مبلغ 50 هزار دلار به او پرداخت خواهد کرد. تسلا از این پیشنهاد استقبال کرد و نهتنها 24 دستگاه ژنراتور را بازطراحی کرد و بهبود بخشید بلکه حتی کنترلهای خودکار همروی آنها نصب کرد اما وقتیکه زمان دریافت دستمزد رسید، ادیسون بهانهتراشی کرد و به او گفت که «تو شوخ طبیعی آمریکایی را درک نمیکنی.» او در عوض پرداخت 50 هزار دلار، پیشنهاد کرد که حقوق هفتگی او را که 18 دلار بود به 28 دلار افزایش خواهد داد. تسلا که فهمید فریبخورده با ناامیدی استعفا داد و از این کشور جدید دلسرد شد؛باوجود سرخوردگی از برخورد ناجوانمردانه ادیسون، تسلا بلافاصله به پیگیری ایدههای خلاقانه خودپرداخت. طولی نکشید که ایدههای هوشمندانهاش موردتوجه سرمایهگذاران فناوری قرار گرفت. به کمک دو سرمایهگذار، «کارخانه ساخت تجهیزات تسلا» را راهاندازی کرد. رسانههای فناوری آن دوران ستایش کردند، اما پس از مدتی، سرمایهگذاران به این بهانه که بخش ساخت و تولید شرکت، بازدهی کافی ندارد، این کارخانه را رها کردند و با تا سیس یک شرکت دیگر، تسلا را تنها گذاشتند. این در حالی بود که تسلا حق اختراعهای خود را به کارخانه واگذار کرده بود و با تعطیلی آن در سال 1886، دچار مشکلات فراوان مالی شد و حتی بهعنوان تعمیرکار، به مشاغل پارهوقت پرداخت. او از آن سال بهعنوان سختترین دوران زندگیاش یادکرده است اما تسلا که مداومتی عجیب و روحیهای شکستناپذیر داشت، دوباره به پا خاست و شرکای جدیدی یافت و موفق شد شرکت برق تسلا (Tesla Electric Company) را در آوریل 1887 تا سیس کند. هدف اصلی آنها کار روی همان ایده بزرگ تسلا بود که ازنظر ادیسون مزخرف بود. تولید موتوری که با جریان متناوب کار کند. تسلا موفق شد در همان سال ایده خود را عملی کند. او موتوری القایی اختراع کرد که از برق جریان متناوب استفاده میکرد. این نوع جریان الکتریسیته که در آن سالها درحالتوسعه بود، میتوانست ولتاژ بالا را برای فواصل دور تأمین کند. موتور AC تسلا که با القای الکترومغناطیسی کار میکرد، نیاز به قطعات سنگزنی را که در موتورهای DC در زمان کوتاهی دچار جرقه و فرسایش میشدند، رفع کرد. اختراع نبوغ آمیز تسلا توجه تاجر قدرتمندی به نام «جورج وستینگهاوس» را که در اندیشه رقابت با ادیسون بود، جلب کرد. آنها زود به توافق رسیدند و چنین بود که جنگ جریانها میان دو غول الکتریکی آمریکا آغاز شد.
تسلا که برخلاف ادیسون و سایر دانشمندان و مخترعان ثروتمند و بانفوذ از امکانات تبلیغاتی برخوردار نبود، در سال 1893 یک فرصت استثنایی در مقیاس جهانی برای نمایش قابلیتهای سیستم توزیع جریان متناوب (AC) به دست آورد. در مناقصه برقرسانی به نمایشگاه جهانی 1894 در شیکاگو، شرکت وستینگهاوس که قیمت کمتری از شرکت جنرال الکتریک ادیسون، پیشنهاد داده بود، برنده شد. قابلیت و اثربخشی جریان متناوب بر همگان آشکار شد و ثابت شد که برخلاف ادعا و تبلیغات ادیسون، نیروی برق متناوب غیرقابلکنترل و خطرناک نیست.
25میلیون نفر از این نمایشگاه بازدید کردند و تسلا شاهکار خود را به نمایش گذاشت. او با کنترل ولتاژ برق با فرکانس بالا، روشن کرد لامپها بهصورت بیسیم و فرستادن جریانهای برق به داخل بدن خود بهصورت کاملاً امن، بازدیدکنندگان را شگفتزده کرد. در دهه 1890 تسلا اجراهای شگفتانگیز خود را در سراسر دنیا انجام داد.
از نیروگاه نیاگارا تا انتقال بیسیم برق یکی از اولین کاردستیهای تسلا در مدرسه، ساخت یک توربین آبی بود. او از همان زمان رؤیا استفاده از نیروی یکی از معروفترین آبشارهای جهان را داشت. وقتیکه جورج وستینگهاوس موفق به بستن قرارداد اولین ژنراتور برق در آبشار نیاگارا شد، تسلا خود را در نزدیکی رویای کودکیاش دید. تسلا نظارت بر پروژه را بر عهده گرفت و در سال 1896 اولین نیروگاه تا سیس و راهاندازی شد. با شروع به کار ژنراتور برق چراغها در فاصله 34 کیلومتری ازآنجا در شهر بوفالو در ایالت نیویورک روشن شد و طی چند سال بعد برق تولید شده در آبشار نیاگارا به 644 کیلومتر آن طرف تر یعنی تا شهر نیویورک رسید و رویای کودکی تسلا به واقعیت پیوست.
یکی از بزرگترین و جسورانهترین ایدههای تسلا، انتقال بیسیم برق از طریق لایههای جوی یا خود زمین به سراسر جهان بود که تا پایان عمر برای تحقق آن تلاش کرد اما موفق نشد. او در ذهن خود روزی را میدید که با پیادهسازی ارتباط بیسیم در سراسر جهان، زمین به یک شبکه عصبی بزرگ تبدیل شده که تمام نقاط آن را بهصورت آنی به هم مرتبط می سازد. ایدههای او زمینه را برای مخترعان بعدی برای توسعه فناوری کنترل بیسیم و ارتباطات رادیویی هموار ساخت. او حدود صدسال قبل (1926)، پیشبینی کرد که «در آیندهای نهچندان دور، روزنامهها بهصورت بیسیم در خانه چاپ خواهد شد و مردم دستگاههای جیبی با خود حمل خواهند کرد که در مقایسه با تلفنهای فعلی ما بسیار سادهتر خواهد بود
بسیاری از ایدههای او را دزدیدند و بسیاری، از قبل اختراعات او ثروتهای کلانی اندوختند اما روح او، بزرگتر از آن بود که به اعمال حقیرانه دیگران مشغول شود. شاید از دشمنان و رقبای حقیر و فریبکارش متنفر بوده باشد ، اما هیچوقت مشغول کینه و نفرت ورزی به دیگران نشد
تسلا معتقد بود که «اگر نفرت شما بتواند به الکتریسیته تبدیل شود، تمام جهان را روشن خواهد کرد.»
نام شما :* !!!
ایمیل :
نظر شما : * !!!
صفحه نخست
پیشنهادات ویژه
سبد خرید
وبلاگ
تماس با ما